غوره

سورپرایز بزرگ!

سورپرایز بزرگ سال٨٩ Chapter1 روز١١ اسفند بود که من برخلاف میل باطنیم (چون مطمئن بودم خبری نیست)یه بی بی چک استفاده کردم و در کمال ناباوری دیدم که بعلهههههههههه مثل اینکه خبراییه!اما فکرکردم که حتما اشتباهه.فرداش چهارشنبه ١٢ اسفند از شوشو جونم خواستم بهترین و گرونترین بی بی چک بازارو بگیره و یعدش بود که ما فهمیدیم که داره میاد!یعنی که مطمئن شدیم که یه خبرایی هست! راستشو بخواین من که شوکه بودم.به خودم می گفتم تا آزمایش نرم هیچی معلوم نیست.پنجشنبه شب مهمون داشتیمو وقت نشد برم دکتر.موند واسه جمعه.من نمی خواستم فعلا به هیچکسی بگم.یکم هم سرماخورده بودم همینو بهونه کردمو با مامانم رفتیم بیمارستان میلاد.با یه...
23 دی 1391

تولد غوره جون!قسمت اول

از روز هفتم مهرماه بود که من حس کردم غوره کوچولو کمتر تکون میخوره و شیطونیاش کم شده!از!ما رفتیم بیمارستان بهمن که رییس بخش زنان اونجا از دوستای خانوادگیمون بودن.امااز اونجایی که پنجشنبه بود و همه دکتر خوبا میرن مرخصی،این دوستمون نبودن.خلاصه بعد از کلی سوال و جواب یکی از ماماهای بخش از من تست  NST که مریوط به ضربان قلب جنین میشد رو گرفت. در نتیجه گفتن که حرکات کمه ولیکن جای نگرانی نداره و برین خونتون!ماهم جمع و جور کردیم و رفتیم. روز نهم مهر(شنبه) بود که بنا به اصرار عموی شوشو که متخصص بیهوشی بیمارستان چمران بودند ما برای دیدن بیمارستان و همچنین آشناشدن با دکتر اشتری (که عموجان ازشون تعریف میکردن) با هم قرار گذاشته بودیم.منم ساعت 5بود ...
23 دی 1391
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به غوره می باشد